سریال Chapelwaite اقتباسی از رمان «استیون کینگ» است، داستان سریال در دهه ۱۸۵۰ روی میدهد و شخصیتی به نام «کاپیتان چارلز بون» را دنبال میکند که پس از مرگ همسرش در دریا، به همراه سه فرزندش در شهر کوچکی در ایالت مین اقامت میکنند. چارلز به زودی اسرار شوم خانوادهاش را کشف میکند و برای از میان برداشتن شری که نسلها گریبانگیر خانواده بوده میجنگد...
داستان این سریال درباره فردی به نام دکستر می باشد که در اداره پلیس بخش تحقیقات مشغول به کار است. دکستر دارای ظاهری بسیار آرام و دوست داشتنی است، به گونه ای که همه همکارانش او را بسیار دوست می دارند ولی پشت این ظاهر دوست داشتنی رازی نهفته است…
داستان سریال در یک شهر کوچک در سال 1999 اتفاق می افتد. جایی که حدودا ده سال پیش یک حمله تروریستی در آن رخ داد. کاراگاه چوی هیونگ این (Yoo Jae Myung) در حال تحقیق بر روی یک پرونده قتل عجیب است که متوجه نشانه های مشکوک پرونده و ارتباط آن با حادثه تروریستی گذشته می شود…
سریال داستان ٩ فرد تحت فشار روانی است که با مراجعه به یک مرکز تندرستی به ریاست یک زن روسی به نام ماشا به دنبال التیام و دگرگونی در طرز زندگی خود هستند. اما این ٩ غریبه هیچ نمیدانند که با چه چیزی مواجه خواهند شد.
ناپدید شدن اسرارآمیز یک ماهیگیر اسکاتلندی و کشته شدن یک نفر در زیر دریایی هسته ای Trident پلیس را با نیروهای امنیتی نیروی دریایی و بریتانیا درگیر می کند و ...
آب های شمال داستان پاتریک سومنر، یک جراح طرد شده سابق ارتشی را به تصویر می کشد که به عنوان پزشک کشتی در یک سفر شکار نهنگ به قطب شمال ثبت نام می کند. در هیئت مدیره او با هنری دراکس، شکارچی، قاتل بیرحمی که بی نظمی اش به شکلی متناسب با سخت گیری های دنیای او شکل گرفته است، ملاقات می کند.
جانگ با روم (Lee Seung-Gi) افسر پلیس تازه کاریست که با صداقت تمام ، جویای عدالت و رسیدن به حقیقت است تا اینکه با یک پرونده قتل زنجیره ای رو به رو میشود که قاتل آن از بیماری روانی سایکوپاتی (جامعه ستیزی) برخورد دار است ، درحالیکه تمام شهر بخاطر این قاتل در ترس و وحشت فرو رفته است ، جانگ با روم ، با این قاتل ترسناک رو به رو میشود …
لی هوا سون (کیم اوک وین) کاراگاه واحد تحقیقات سئول است. روزی از طرف فردی که شوهرش را به قتل رسانده تماسی دریافت میکند و همان تماس او را به شهر موجی میکشاند ، شهری که مردمش با استشمام دود سیاهی به هیولا تبدیل میشوند و …
نیك رومن و یك تیم نخبه از متخصصان مواردی را اداره می كنند كه هیچ كس دیگری نمی تواند آن را انجام دهد: از جمله حل رمز و راز خانه های تسخیر شده كه به معنای واقعی كلمه خریداران آن را می ترساند.
هان ته سول ( Jo Seung Woo ) مهندسی نابغه و موسس شرکت کوانتوم و زمان است که به عنوان معجزه صنعت مهندسی کره جنوبی شناخته شده است ، پژوهش ها و کارهای او باعث رسیدن شرکتش به بالاترین سطح ها شد ، اما به یکباره از ماجرای مشکوکی پشت مرگ برادرش که ده سال پیش او را از دست داده است با خبر شده و وارد مسیری خطرناک برای سفر در زمان میشود ، از طرفی کانگ سو هه ( Park Shin Hye ) نیز برای زنده ماندن در محیط گانگسترها به فردی تبدیل میشود که به راحتی میتواند به مبارزه ، شلیک گلوله و ساخت بمب بپردازد اما زندگی او نیز وقتی دچار دگرگونی میشود که برای یافتن و نجات هان ته سول ، وارد مسیری خطرناک میشود …
این سریال در مورد ساکنین یک مجتمع به اسم رویال هیل می باشد که فقط افراد برتر کره در آن زندگی میکنند. باک سو هیون (Ji Jin Hee) یک مجری محبوب و مورد احترام است که وقتی چیزی جلوی دوربین می گوید، بینندگان آن را حقیقت می دانند. اما او روی دیگری هم دارد که وقتی چیزی را بخواهد به هر طریقی باید بدستش آورد…
«دوریت کوچولو» یکی از بهترین اقتباسهای تصویری از آثار چارلز دیکنز این نویسندهی کلاسیک است وداستان دختری صبور و پرتلاش به نام ایمی دوریت است که پدرش به زندان می افتد.در این مجموعه حوادث و وقایعی اتفاق می افتد که نشان دهنده سختی ها و مشقاتی است که دوریت تحمل می کند. او برای تامین هزینه های زندگی به گلدوزی و خیاطی می پردازد تا اینکه مردی به نام آقای کلنام باعث آزادی پدر او از زندان می شود و ثروت بسیاری نصیب خانواده دوریت می شود و …
این سریال در لندن ویکتوریا دنبال می شود ، گروهی از نوجوانان خیابانی آشفته را دنبال می کند که برای حل و فصل جنایات برای دکتر واتسون شرور دستکاری می شوند ...
سریال دربارهی همان چیزی است که در تکتک دقایق زندگیمان وجود دارد؛ دربارهی دروغهایی که هرروز به خودمان یا دیگران میگوییم. دربارهی دروغی که به خودمان دربارهی توانایی دستیابیمان به یک زندگی ایدهآل میگوییم. دربارهی نگاههای حسرتآمیزمان به دیگران در ماشینهای مُدل بالا و خانههای شیک. درباره ...
این سریال کوتاه که بر اساس رمانی با همین عنوان نوشته ی استیون کینگ ساخته شده است، داستان فردی به نام لیسی لندون را روایت میکند که دو سال پس از مرگ همسرش، اسکات لندون که یک رمان نویس مشهور بود، به خاطر مجموعهای از حوادث ناخوشایند، با خاطراتی از ازدواجش روبهرو میشود که او عمدا آنها را نادیده میگرفت.