دانلود سریال Tokyo Vice فساد توکیو

سریال سیتادل: هانی بانی روایتگر هنگامی که یک بدلکار حرفه‌ای به نام بانی، یک بازیگر بی‌کار به نام هانی را برای انجام یک کار کوچک استخدام می‌کند، آن‌ها ناخواسته به دنیای پرخطر جاسوسی و خیانت کشیده می‌شوند...

یون دان اوه که زمانی به عنوان دختر کوچک خانواده زندگی راحتی داشته، اکنون باید مهمانسرای “ایهوا وون” را اداره کند. جایی که مهمانان فعلی آن چند محقق جوان هستند. آنها می خواهند از طریق شرکت در آزمون خدمات کشوری، مقام های عالی رتبه کسب کنند. هر کدام از این محقق ها رازهایی دارند…

وقتی یکی از معروفترین بازیگرهای زن سینمای هند مفقود می شود ، پلیس در زندگی به ظاهر بی نقص او کند و کاو می کند و متوجه حقایق دردناکی می شود...

یونگ سو مادر مجردی است که به تنهایی فرزندش را بزرگ کرده. به لطف تربیت سختگیرانه او، پسرش کانگ هو یک دادستان می شود. اما در یک تصادف، حافظه کانگ هو دچار مشکل می شود و ذهن او مانند یک بچه 7 ساله می شود…

در گذشته مادر کیم جی یونگ، توسط یک اراذل مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جان سپرد. این اراذل فقط 3 سال و نیم زندان گرفت. کیم جی یونگ اکنون بالغ شده و می بیند که قاتل مادرش اصلا تغییر نکرده است. در روزهای هفته، او دانشجوی نمونه دانشگاه پلیس است، اما در تعطیلات آخر هفته، مجرمانی را که احکام خنده‌داری دریافت کرده‌اند و به اعمال مجرمانه خود ادامه می‌دهند، مجازات می‌کند…

این سریال زندگی عاشقانه و کاری افرادی را نشان می دهد که در یک اداره آب و هواشناسی کار میکنند؛ جین ها کیونگ (Park Min Young) دختری باهوش و سخت کوش می باشد. او به دلیل رفتار سردش، دوستان کمی در محل کار دارد؛ لی شی وو (Song Kang) فردی با ضریب هوشی بسیار بالاست که فقط به آب و هوا اهمیت می دهد…

پسری که با یک طلسم نفرین شده است، تصمیم می گیرد که به باشگاه تحقیقات مخفی بپیوندد. در پی ورود به آنجا اتفاقات خطرناک و ترسناکی رخ می دهد و...

در این سریال “زینب” پس از اینکه پول زیادی پیدا میکند، خانواده کوکسل را مورد هدف قرار میدهد. “اونور” پسر بزرگ این خانواده میباشد، “حمید” پدر خانواده و “شاهیکا” همسر دوم حمید، “نسلیهان” دختر بزرگ خانواده و “امید” دختر کوچک خانواده هستند. شاهیکا به دلیل اینکه همیشه میخواسته فرزندی پسر داشته باشد، نام دختر دومش را امید گذاشته است. امید شخصیتی است که علی‌رغم جاه طلبی های مادرش به دنبال رویاهایش میرود…

اسکات کالوین در آستانه 65 سالگی است و متوجه می شود که نمی تواند برای همیشه بابانوئل باشد، در حالی که خانواده خود را برای یک ماجراجویی جدید در زندگی در جنوب قطب آماده می کند، به دنبال یک جایگزین مناسب بابانوئل می شود.

در حالی که جنگ جهانی دوم شدت می گیرد، تبهکاران سعی می کنند از هرج و مرج به نفع خود استفاده نمایند. اما در شهر هستینگز به لطف کارآگاه “کریستوفر فویل” آنها شانس زیادی ندارد. او به مبارزه با بازار سیاه، سوداگری و قتل می پردازد و از طرفی دیگر پسرش “اندرو” که خلبان نیروی هوایی سلطنتی است با دشمن در میدان نبرد می جنگد…